قصه جاسوسی که تُک‌زبانی حرف می‌زند/ نادر فلاح: «زیرخاکی» کمدی نیست

به گزارش کافه ستاره،جلیل سامان در سریال سازی ژانر مختص خود را دارد و این در کارنامه کاری وی به وضوح پیدا است. اما او در آخرین سریالی که ساخته است و این شب ها از شبکه یک سیما پخش می شود، سبک کاری جدیدی در فضایی شبیه به سه گانه ارمغان تاریکی، پروانه و نفس، تجربه می کند. حالا که زیر خاکی بیش از شب های ابتدایی پخش مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است با «نادر فلاح» بازیگر نقش اسکندر در زندان و هم بندی شخصیت اصلی داستان (پژمان جمشیدی) گفت وگو کردیم.

** سریال زیر خاکی اولین همکاری شما با جلیل سامان به شمار می رود؟

– بله این اولین همکاریم با آقای سامان بود.

** چطور شد که این همکاری شکل گرفت؟

– از قبل با آقای رضا نصیری نیا دوست بودم که فرصت نشده بود با هم همکاری مشترک داشته باشیم تا اینکه زیرخاکی پیش آمد و از من دعوت کردن تا ایفاگر نقش اسکندر باشم.

** قصه این سریال در فضای گذشته رخ می دهد. چقدر فضای گذشته برای شما جذاب بود؟ خودتان در چنین فضاهایی قبل از انقلاب حضور داشتید؟

– نه خیلی در آن فضاها حضور نداشتم به این خاطر که متولد سال ۵۲ هستم و در سال هایی که به انقلاب منجر می شد خیلی کودک بودم و خیلی خاطرم نیست. اما خود قصه زیرخاکی برایم جذاب بود.

** نقشی که شما در این سریال بازی می کنید از آن دسته نقش هایی است که هم با ساواک همکاری می کند و هم اینکه با زندانی ها دوست است.

– بله یک جورهایی جاسوس و نفوذی ساواک است که در زندان و بین زندانی ها است و با آنها طرح رفاقت ریخته و از کارهایی که قصد انجامش را دارند با خبر می شود.

** با اینکه شما استعداد خوبی در بازی کردن نقش های متفاوت دارید اما کمتر در تلویزیون و حتی سینما در نقش شاخصی حضور داشتید.

– در این سالها همیشه دوست داشتم تا یک کار کمدی بازی کنم. هرچند در گذشته سابقه بازی در این ژانر را داشتم اما خب این فرصت هم کم پیش می آید تا من بتوانم آن بخش از توانایی ام را نشان دهم و معرفی کنم. حالا خوشبختانه در این سریال چنین فرصتی در اختیارم گذاشته شد و توانستم بخشی از این بازیم را نشان دهم.

در این سالها همیشه دوست داشتم تا یک کار کمدی بازی کنم. هرچند در گذشته سابقه بازی در این ژانر را داشتم اما خب این فرصت هم کم پیش می آید تا من بتوانم آن بخش از توانایی ام را نشان دهم و معرفی کنم. حالا خوشبختانه در این سریال چنین فرصتی در اختیارم گذاشته شد و توانستم بخشی از این بازیم را نشان دهم.

** سریال زیرخاکی تا چه اندازه همان کمدی بود که شما می خواستید؟

– به نظرم این سریال در ژانر کمدی تعریف نشده است و آقای سامان هم به این موضوع اشاره کرده بود. اما معتقدم شخصیت اسکندر در بخش کمدی توانسته به خوبی ظاهر شود.

** نکته دیگری که در مورد این سریال وجود دارد این است که جلیل سامان در کارنامه کاریش کار کمدی ندارد و شاید زیرخاکی اولین کار کمدی او به شمار رود. با توجه به فضایی که در گذشته در کارهایش به تصویر کشیده بود فضای زیرخاکی تقریبا جدید است. شما از این همکاری راضی بودید؟ و آیا آنچه از ابتدا فکر می کردید در این سریال محقق شد؟

– یادم هست آقای سامان قبل از اینکه سریال پخش شود در مصاحبه ای گفته بود که زیرخاکی کمدی نیست اما موقعیت های کمدی دارد و اساسا نگاهش به این سریال کمدی نبود. زیرخاکی یک خط قصه مشخص و جدی دارد اما موقعیت های کمیکی داریم که بازیگران بر اساس خلاقیت هایشان در ایجاد این موقعیت های کمدی تلاش می کنند. بنابراین نگاهم به این سریال اصلا کمدی نیست اما زمینه این را داشت که من بتوانم نقشم را خنده دار بازی کنم. از این همکاری راضی هستم چراکه آقای سامان کارگردان حرفه ای و کاربلدی است که نظرهای بازیگران را با حوصله می شنود و اگر به صلاح کار باشد قبول می کند.

** برای ایفای این نقش منهای شخصیت و رفتاری که دارد، برای صحبت کردن به سبک خاصی که به اصطلاح تُک زبانی است، مشکل خاصی نداشتید؟

– برایم خیلی سخت نبود البته یک جاهایی که برای مخاطب نامفهوم می شد آقای سامان به من می گفتند که ممکن است مخاطبان متوجه نشوند و من هم کمترش می کردم. در کل نگه داشتن حد و اندازه تک زبانی صحبت کردن برایم کمی سخت بود اما در هر حال چون که اسکندر دارد این نقشی که زبانش می گیرد را بازی می کند، اینکه زیاده روی کند و یا کم بگذارد قابل پذیرش بود.

بنابراین نگاهم به این سریال اصلا کمدی نیست اما زمینه این را داشت که من بتوانم نقشم را خنده دار بازی کنم. از این همکاری راضی هستم چراکه آقای سامان کارگردان حرفه ای و کاربلدی است که نظرهای بازیگران را با حوصله می شنود و اگر به صلاح کار باشد قبول می کند.

** اساسا رفتن به فضای قبل از انقلاب و بازی کردن در چنین زمان هایی چقدر برای خودتان جذابیت دارد؟ چراکه شما در سریال «عقیق» هم بازی کردید که متعلق به زمان تهران قدیم بود.

– وقتی که یک بازیگر لباس یک دوره تاریخی دیگری که حالا در آن دوره حضور ندارد را بر تن می کند و گریمش شبیه به آن آدم هایی می شود که در دوره دیگری زندگی کردند و به لوکیشن ها و موقعیت هایی غیر از موقعیت های روز زندگی خودش می رود، برای خود من یک طورهایی سفر به تاریخ است. ناگفته نماند که بازی کردن و خوب درآوردن شخصیت های آن دوره هم کار راحتی نیست. به این خاطر که ما خیلی اطلاعات دقیقی از آن دوره در اختیار نداریم که هر شخصیت را عینا خودش درآوریم. حالا برای یک دوره هایی فیلم ها و عکس هایی وجود دارد که با دیدن آنها می توان اطلاعاتی جمع کرد اما در یک دوره هایی هم هیچ عکس و فیلمی در اختیار بازیگر نیست و باید با استفاده از تخیل خودش و البته کتاب هایی که وجود دارد پی به رفتار و کردار آدم های دوره های پیشین ببرد.اما در حالت کلی چالش خوبی است کار تاریخی بازی کردن و کشف یک سری رمز و رازهایی در گذشته برایم جذابیت دارد.

** و فکر می کنید آیا این موضوع برای مخاطب تلویزیون هم جذابیت دارد؟

– به نظرم اگر بازیگر درست مطالعه کند و روی رفتاری شخصیتی که می خواهد بازی کند درست کار کرده باشد و به اصطلاح خودمان توانسته باشد شخصیت را دربیاورد خیلی جذاب هم می شود. فکر می کنم ما نمی توانیم خیلی به آن ماجراهای گذشته عین به عین نزدیک باشیم درست است که ما لباس و گریم آن شخصیت ها را داریم اما واقعیت این است که آنها طور دیگری رفتار و گفتار و در کل زندگی می کردند. زندگی در هر برهه از تاریخ طور دیگری بوده و با برهه بعدی و قبلی خود تفاوت هایی داشته است. برای مثال در ارتباط خانوادگی، نحوه صحبت کردن و … با الان فرق دارند.

** حالا به نظر شما فیلم نامه زیر خاکی به اندازه ای خوب بوده که برای مردم جذابیت داشته باشد؟

– در زیرخاکی به رفتار شناسی و گفتار شناسی آدم های آن دوره خیلی پرداخته نشده است و آدم ها خیلی شبیه به آدم های آن دوره نیستند و تمرکز روی این نبوده است.

** چقدر درباره افرادی که نفوذی یک سازمان بودند آگاهی داشتید؟

– این افراد را نمی شناختم و بیشتر بر اساس آنچه در متن بود و تخیل خودم پیش رفتم و اسکندر را ساختم. آنچه مشخص است این است که چنین افرادی همیشه مرموز کار می کنند و از کارهایشان رمزگشایی نمی کنند و خیلی پنهانی هستند و کارهایشان را لو نمی دهند.

** هم بازی شدن با پژمان جمشیدی فارغ از خوب و بد بودنش با پیشینه دیگری که به سمت بازیگری آمده است، برای شما چطور بود؟

– من خیلی قبل تر از اینها با پژمان در تئاتر کار کردم و درباره پیشینه آدم ها خیلی قضاوت نمی کنم و این برایم مهم است که الان و در این مدیوم او کارش را درست انجام می دهد یا نه؟ که به نظرم با توجه به بازخوردهایی که تا الان گرفتم پژمان در این سریال پیشرفت بسیار خوبی داشته است.

** تا الان بازخوردها از سریال زیرخاکی چطور بوده؟

– تا الان که با استناد به اخبار اعلام شده پربیننده ترین سریال رمضانی تلویزیون بودیم و در تعامل با مردمی که در صفحه های مجازی نظرهایشان را می گویند بارها دیدم که سریال را دوست داشتند.

در زیرخاکی به رفتار شناسی و گفتار شناسی آدم های آن دوره خیلی پرداخته نشده است و آدم ها خیلی شبیه به آدم های آن دوره نیستند و تمرکز روی این نبوده است.

** از ابتدا که فیلم نامه را خواندید قرار بود تا نقش اسکندر به همین اندازه در قصه حضور داشته باشد یا اینکه کم و زیاد شد؟

– میزان حضورم همین سکانس هایی است که الان می بینید و خیلی به آن اضافه نشده است اما یک جاهایی خواستند تا حضورم کمی بیشتر باشد.

** و اینکه بخشی از بار کمدی سریال نیز بر دوش شما است.

– بله اما خانم صامتی هم در این زمینه کمک شایانی کردند. نکته ای که وجود دارد این است که همه شخصیت های این سریال بار کمدی همراه خود دارند و من هم در کنار سایر بازیگران بخش هایی از کمدی کار را برعهده دارم. به هر حال در ماه رمضان سریال های دیگری هم از تلویزیون پخش می شوند و مردم باید خط و ربط قصه ها دستشان بیاید و در مورد سریال ما هم هر چه جلوتر رفتیم بهتر شد.

** چرا در تلویزیون و در کل آثار تصویری کمتر ظاهر می شوید؟

– واقعیت این است که خیلی از نقش هایی که به من پیشنهاد می شود آن نقشی نیست که فکر می کنم حقم است. بارها هم این را گفتم که در سینما و تلویزیون به دنبال نقش های بزگتر و مهمتر هستم وقتی پیشنهادها دلخواهم نیست خب قبول نمی کنم. یا نقش هایی پیشنهاد می شود که تا به حال چندین و چند بار در آن نقش و قالب بازی کردم. اما خیلی هم بازیگر کم کاری نیستم. سال گذشته به همین دلیلی که گفتم در سینما کار نکردم. از طرفی سینما پر شده است از مافیا و هر چه می گذرد هم درست شدنی نیست. بنابراین در سال پیش بیشتر تئاتر بازی کردم به همراه سریال کرگدن و جشن سربرون که یک زمان هایی ضبط کرگدن و زیرخاکی با هم همزمان می شد.

خیلی از نقش هایی که به من پیشنهاد می شود آن نقشی نیست که فکر می کنم حقم است. بارها هم این را گفتم که در سینما و تلویزیون به دنبال نقش های بزگتر و مهمتر هستم وقتی پیشنهادها دلخواهم نیست خب قبول نمی کنم.

** در کرگدن هم خوب دیده شدید.

– بله، من هیچ وقت کم کاری نکردم و در دوره ای که نقش های زیادی بازی می کردم حدود سی نقش متفاوت از یکدیگر که همگی کوتاه هم بودند را بازی می کردم که اغلب در سینما است. هر بازیگر از یک جایی به بعد حق دارد که برای معرفی بیشتر تلاش کند و من هم از این قاعده مستثنی نبودم و الان دیگر دوست دارم تا نقش های محوری و پررنگی را بازی کنم.

** قصد دارید کاری را خودتان کارگردانی کنید؟

– در تئاتر که بارها کارگردانی انجام دادم اما در حال حاضر دغدغه اصلیم بازیگری است.

** اگر قرار باشد فصل بعدی سریال کرگدن ساخته شود شما هم در این سریال حضور دارید؟

– فعلا که در قصه زنده ماندم اما محوریت قصه جوان ها هستند. از ابتدای حضورم در این سریال دوست داشتم نقش موثرتری داشته باشم اما به این دلیل که دو فرزندش درگیر این ماجرا بودند می توانست نقش پررنگ تری داشته باشد.

** در سریال هایی که در شبکه نمایش خانگی ساخته می شود الگویی باب شده که در آن اغلب کاراکترها در نیمه تا پایان اثر به قتل می رسند.

– این الگوی دراماتیکی است که موثر هم هست که یک دفعه شخصیت اصلی قصه که مخاطب مرگش را باور نمی کند می میرد. در بحث الگوهای فیلم نامه نویسی و درام نویسی این تکنیک نه مشخصا درباره مرگ آدم ها بلکه در مورد خیلی مسائل اتفاق می افتد. شما ممکن است رویدادی را در قصه ببینید که باورنکردنی باشد که این خصیصه یکی از ویژگی های سریال گیم آف ترونز است یا کاراکترهای دیگر در سریال هایی در ژانرهای دیگر اتفاق هایی برایشان رقم می خورد که اصلا باور کردنی نیست. این موضوعی که شما به آن اشاره کردید در واقع ترفندی است برای اینکه به تماشاگر بگویند تو نمی توانی قصه ما را حدس بزنی. یادم است که صنعت سریال سازی با سریال هایی مثل فرار از زندان، ۲۴، گیم آف ترونز و … متحول شد و به یکباره جریان سریال سازی در دنیا تغییر کرد و این تاثیرش را روی سریال های ایرانی هم گذاشت. این سریال ها باید غیر قابل پیش بینی باشد چراکه اگر سه بار تماشاگر بتواند به خوبی قسمت ها و اتفاق های بعدی که قرار است بیفتد را حدس بزند، دیگر قصه را رها می کند و دیگر مخاطب سریال نیست، اما هر چه برایش غیر قابل پیش بینی تر باشد بیشتر همراهی می کند.

درباره‌ی admin

همچنین ببینید

«پانتولیگ» معجونی از پانتومیم و اطلاعات عمومی!

به گزارش پایگاه خبری کافه ستاره، پس از گذشت چهارسال و ۹ ماه از تعطیلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.