اکرم محمدی: گویی بعد از کرونا بدتر شدیم

به گزارش پایگاه خبری کافه ستاره، اکرم محمدی بازیگر تلویزیون به تازگی در نمایش «پروین» نوشته و کار حسین کیانی در نقش مادر پروین اعتصامی روی صحنه بود، از قضاوت‌هایی که درباره این نمایش شد، ابراز تاسف می‌کند و تاکید دارد که گروه اجرایی این نمایش هم سرنوشتی همچون پروین پیدا کرد و مهجور ماند.

هرگز پرکار نبوده‌ام

هرگز آدم پرکاری نبوده‌ام، حتی در حوزه تصویر. به این دلیل که همیشه برایم مهم است که در هر کاری، حرفی برای گفتن داشته باشم.

طبیعتا در حدود ۴۰ سال فعالیت، ممکن است یکی دو انتخاب اشتباه هم داشته باشم و گاهی شرایط انتخاب طور دیگری بوده و نتیجه به شکلی دیگر درآمده است. به همین دلیل اگر امروز به من پیشنهادی شود – البته این گونه پیشنهادها اغلب در حوزه تصویر رخ می‌دهد ـ که داستانی یک‌خطی دارند و دو قسمت نوشته شده و قرار است ۶۰ قسمت ساخته شود، به محض دریافت چنین پیشنهادی، در همان اولین گفتگو، خداحافظی می‌کنم و حتی حاضر نیستم این ریسک را بپذیرم که شاید نتیجه خیلی خوبی داشته باشد.

شاید این دلیل کم‌کاری من است که امروز بیشتر هم شده.

اگر زندگی پروین ادامه پیدا می‌کرد…

دخترم دانش‌آموخته کارگردانی تئاتر است و با هم‌نسلان خود کار می‌کند. با او تماس گرفتند و پرسیده بودند مادرت اصلا تئاتر کار می‌کند. پاسخم این بود که به کار بستگی دارد.

گفتگوهای اولیه انجام شد ولی اینکه چرا پروین را پذیرفتم، معتقدم که اصولا به شخصیت‌های اسطوره‌ای خیلی کم پرداخت شده است که پروین اعتصامی هم یکی از همان‌هاست.

ضمنا با نمایشی مواجه شدم که کاملا زنانه است. پروین اعتصامی به عنوان شاعره‌ای که کمتر از او صحبت شده و خودش تمایلی نداشت که در این عرصه بماند. اگر می‌ماند و اگر زندگی‌اش بیشتر ادامه پیدا می‌کرد، شاید خیلی حرف‌های بیشتری برای گفتن می‌داشت.

فکر می‌کردم بعد از کرونا، آدم‌های بهتری بشویم ولی نشد

در این سال ها با پدیده‌ای به اسم کرونا رو به رو شدیم که ناگهان سه سال از زندگی‌مان را درگیر خود کرد.

استنباط من این بود که کرونا شاید به انسان درس‌های خیلی بیشتری بدهد ولی معتقدم درست برعکس این اتفاق افتاد.

گویی یک شتابزدگی در ما ایجاد کرد که فکر می‌کنیم وقتی برایمان باقی نمانده و نمی‌خواهیم برای دیدن یک نمایش سه ساعت وقت بگذاریم. خب اگر این سه ساعت را به سالن نمایش نیاییم، چه اتفاقی می‌افتد.

امیدوارم نسل بعدی، حسرت زندگی ما را نخورد

این پرسش همچنان برایم مطرح است که چرا دست از قضاوت برنمی‌داریم. اگر این درد بشر امروز است، امیدوارم روزی نرسد که نسل بعدی مانند ما که حسرت پروین را می‌خوریم، حسرت نسل ما را بخورد.

این اضطراب در حین کار برای بازیگر آنچنان بالاست که من به عنوان بازیگر نقش مادر پروین اعتصامی، به جای تعامل با بازیگر مقابلم، مدام اسیر این هستم که سرعت‌مان را بالا ببریم.

بعد همان کسانی که ترا به تند کردن ریتم، وادار می‌کنند، می‌گویند چرا کار، بی‌روح است چون اجازه نمی‌دهند ما پروین را زندگی کنیم. ما او را روایت می‌کنیم اما روایتی که هر روز بخشی از آن قطع می‌شود. چرا این چنین به یکدیگر حمله می‌کنیم، چه چیزی را تلافی می‌کنیم.

کسی به حرف‌های ما گوش نمی‌دهد

حرف من با خودمان است با مخاطب‌مان است؛ کمی دست از قضاوت خود برداریم و به حرف یکدیگر گوش بدهیم چون کسی به حرف‌های ما گوش نمی‌کند.

به همین دلیل دچار این وضعیت هستیم. خودمان به جان یکدیگر افتاده‌ایم و مدام همدیگر را نقد می‌کنیم آن هم نه نقدهای سازنده. الان بسیار مشتاقم نقدهای سازنده درباره نمایش و بازی خودم را ببینم.

دردناک است که از طرف خودمان ضربه می‌خوریم

کارگردان نمایش می‌خواست بگوید که پروین قربانی قضاوت‌ها شد. اما اجازه ندادند که این دغدغه مطرح شود و با او همراه نشدند تا شخصی دیگر جسارت کار کردن درباره فروغ را پیدا کند.

یا اینکه به این بپردازیم که زنان ما هنوز درگیر ابتدایی‌ترین حقوق خود هستند. وقتی علی‌رغم همه اینها کار می‌کنیم، از طرف خودمان ضربه می‌خوریم و این دردناک است.

پس چه انتظار دیگری می‌توانیم داشته باشیم. وقتی حال‌مان بد است، نه تنها برای بهتر شدن حال یکدیگر کاری نمی‌کنیم بلکه تیشه به ریشه هم می‌زنیم.

مساله خیلی عمیق‌تر از اینهاست؛ راه‌مان را گم کرده‌ایم و خودمان را به چالش می‌کشیم. در حالیکه نباید خشم خود را بر سر یکدیگر خالی کنیم.

گویی بعد از کرونا بدتر شدیم

امیدوار بودم کرونا سبب شود انسان‌های بهتری شویم ولی گویی بدتر شدیم.

انگار درنده شدیم در حالیکه ما همان کسانی بودیم که در حسرت در آغوش کشیدن نزدیک‌ترین عزیزان خود بودیم اما چگونه این دو سال را این چنین راحت فراموش کردیم.

باید اتفاق خوبی می‌افتاد. شاید خیلی جاهای دنیا چنین شد ولی برای ما نه، چون عادت کرده‌ایم به خودمان هجمه بدهیم تا بتوانند به ما هجمه بدهند.

خودمان را ضعیف می‌کنیم و در این وضعیت لاشه ناتوان ما این آمادگی را دارد که از چپ و راست لگدمال شود در حالی که لایق این وضعیت نیستیم.

درباره‌ی Admin

همچنین ببینید

«پانتولیگ» معجونی از پانتومیم و اطلاعات عمومی!

به گزارش پایگاه خبری کافه ستاره، پس از گذشت چهارسال و ۹ ماه از تعطیلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.