به گزارش کافه ستاره، در ایران همیشه مراسم خواستگاری و ازدواج در هر شهر و مکانی آداب خاص خودش را دارد که حتی می توان گفت در همه شهر های ایران با کمی بالا و پایین این آداب و رسوم مشترک است اما گاهی زوج هایی هستند که که از قاعده معمول پیروی نمی کنند و مراسم خواستگاری یا ازدواجشان را به شیوه ای عجیب برگزار می کنند. جالب است بدانید از این نوع زوج ها در میان سلبریتی ها و چهره های معروف ایرانی هم کم نیستند. در ادامه به طور اختصاصی به عجیب ترین شیوه های خواستگاری هنرمندان پرداخته ایم . با ما همراه باشید.
مراسم ازدواج و خواستگاری در هر فرهنگی آداب خاص خودش را دارد. در کشور ما هم از شیوه و قاعدهای تبعیت میکند. اما گاهی اوقات شیوه خواستگاری شکل غیرمعمول به خود میگیرد و اگر این موضوع مربوط به چهرههای مشهور باشد بازتابهای زیادی پیدا میکند. در این مطلب به شیوههای عجیب خواستگاری و ازدواج در بین سلبریتیها خواهیم پرداخت.
مراسم ازدواج زیر آب!
داغترین سوژه مراسم عجیب ازدواج، مربوط به شیوا طاهری است. وی که با سریال گذر از رنجها شناخته شد چند روز قبل با انتشار ویدئویی در زیر آب خبر ازدواجش را رسانهای کرد.
خواستگاری ۵ صبح
فرهاد آئیش یکی از عجیب ترین خواستگاری هنرمندان را انجام داد.
او در برنامه دورهمی راجع به خواستگاریاش خاطره جالبی را تعریف کرد.
این بازیگر گفت: من با مائده تئاتری را در آلمان اجرا کردیم من به این نتیجه رسیدم که ایشان یک آدم خاصی است. بعد از دو سال در عرض ۳ روز خوابش را دیدم، یادش افتادم، گفتم حتما این نشانهایست و او جفت من است. همان موقع ساعت ۵ صبح به او زنگ زدم و گفتم میخواهم با شما ازدواج کنم.
خواستگاری اینترنتی!
ماهچهره خلیلی که در انگلیس درس خوانده و خانوادهاش نیز ساکن لندن هستند درباره نحوه خواستگاریاش گفت: به دلیل اینکه مادر و پدرم در لندن هستند از طریق اینترنت خواستگاری کردند. خانواده داماد ایران بودند ما همه انگلیس بودیم، گل خریدیم، من چای آوردم، بعد از اینکه من بله را گفتم این طرف نقل پاشیدن در تلویزیون….
خواستگاری دانشجویی
داریوش ارجمند چند سال قبل در مصاحبهای با جام جم درباره ازدواجش گفته بود:
سال اول که در دانشگاه مشهد قبول شدم در کلاس آقای دکتر علی شریعتی دخترخانمی را دیدم که در همان نگاه اول از او خوشم آمد.
چهارسال در آن دانشگاه درس خواندیم و من همیشه به آن خانم علاقهمند بودم، بیآن که حرفی بین ما ردوبدل شود. سال چهارم پس از اتمام امتحانات من در حیاط دانشگاه منتظر ایشان ایستادم تا از پلهها پایین بیاید، او آمد.
با هم سلام و علیک کردیم و چندقدم بیرون از دانشگاه راه رفتیم. به من گفت: آقای ارجمند با من کجا میآیید؟ گفتم: میخواهم شما را به منزل برسانم. او متعجب گفت: صورت خوشی ندارد. بقیه ما را میبینند و من پاسخ دادم: هیچ اشکالی ندارد. هرکس ما را با هم دید شما اسمش را بگویید تا من برایش کارت دعوت عروسی بفرستم و اینگونه من از ایشان خواستگاری کردم.
خواستگاری ویدا جوان و ایلا تهرانی
ایلا تهرانی: راستش را بخواهید در ازدواج ما بسیاری از چیزها از جمله مراسم خواستگاری و مراسم عقد و عروسی به شیوه های رایج برگزار نشد و سعی کردیم ضمن احترام به سنت آنطور که خودمان دوست داریم این مراسم را برگزار کنیم، اتفاقی که در خواستگاری ما رخ داد و شاید به نظر برخی ها حتی نامتعارف به نظر برسد این بود که ویدا از من خواستگاری کرد و من هم آنقدر از این حرکت او شگفت زده شدم که بدون درنگ به او پاسخ مثبت دادم.
معمولا دخترها در ذهن شان است که مرد رویایی شان سوار اسب سفید شود و به خواستگاری آنها بیاید، در حالی که ویدا این قاعده را به هم زد و با اسب سفید به خواستگاریم آمد و من را با خودش برد.
کتاب شعر به جای دسته گل و شیرینی در شب خواستگاری
ایلا تهرانی: ما دوست داشتیم به سنت ها احترام بگذاریم و حرمت بزرگترها را هم نگه داریم.
به همین خاطر دوست داشتیم با اجرای برخی از مراسم به خانواده مان نشان دهیم که برای آنها ارزش قائل هستیم و به همین خاطر مراسم رسمی خواستگاری ما به شکلی کاملا متفاوت و البته جالب برگزار شد تا ما از این طریق نشان دهیم که ضمن حفظ سنت ها نگاه و باورهای خودمان را برای ازدواج داریم.
به طور مثال وقتی به خواستگاری ویدا رفتم به جای گل و شیرینی کتاب سعدی را برای ما در ویدا و دو جلد از کتاب های هوشنگ ابتهاج را برای خود او هدیه بودم. این موضوع برای هر دوی ما بسیار عزیز و دوست داشتنی بود.